گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

شرح حال امروز من ( راز دل من از زبان جبران خلیل جبران)

And a woman who held a babe against her bosom said, "Speak to us of Children." And he said: Your children are not your children. They are the sons and daughters of Life's longing for itself. They come through you but not from you, and though they are with you yet they belong not to you. You may give them your love but not your thoughts, for they have their own thoughts. You may house their bodies but not their souls, for their souls dwell in the house of tomorrow, which you cannot visit, not even in your dreams. You may strive to be like them, but seek not to make them like you. For life goes not backward nor tarries with yesterday. You are the bows from which your children as living arrows are sent forth. The archer sees the mark upon the path of the infinite, and He bends you with His might that His arrows may go swift and far. Let your bending in the Archer's hand be for gladness; for even as He loves the arrow that flies, so He loves also the bow that is stable و زنی که کودکی در آغوش داشت گفت: «از فرزندان بگو» و او گفت: «فرزندان شما، فرزندان شما نیستند. آنان پسران و دختران زندگی شوق‌انگیز خویش‌اند. توسط شما می‌آیند، ولی نه از شمایند. با شمایند، اما از آن شما نیستند. می‌توانید بدانان مهر خود را بدهید، اما اندیشه‌هایتان را نه، چون آنان اندیشه‌های خود را دارند. می‌توانید به جسم آنان پناه دهید، ولی به روح آنان نه، چون روح آنان ساکن خانه‌ی فرداست، خانه‌ای که شما نمی‌توانید آن را ببینید، حتی در خواب. می‌توانید بکوشید مانند آنان باشید، ولی سعی نکنید آنان را مانند خود کنید. چون زندگی به عقب باز نمی‌گردد و در دیروز درنگ نمی‌کند. شما کمانی را می‌مانید که فرزندتان را همچون تیرهایی زنده از چله‌ی آن به جلو پرتاب می‌کنید. کمانگیر است که هدف را در گذرگاه بی‌پایان می‌بیند و با نیروی خود شما را خم می کند تا تیرهای او تیز و دورپرواز به پیش روند. بگذارید که خمش شما در دست کمانگیر شادمانه باشد. او عاشق تیری است که می پرد، پس به کمانی که بر جای می‌ماند نیز عشق می ورزد».  

پیامبر جبران خلیل جبران