گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

رحم کن ای نفس من (۳)

رحم کن ای نفس من 

 

تو زیبایی را بر من نمایاندی 

 

اما آن را نهان کردی 

 

تو و زیبایی در نور زندگی می کنید 

 

من و زشتی اما در تاریکی با هم هستیم 

 

چگونه نور و تاریکی یکی خواهند شد؟ 

 

خوشنودی تو با رسیدن آخرت آغاز می گردد. 

 

و تو اکنون در این انتظار شادمانی 

 

اما این تن در عین زنده بودن در رنج و عذاب است. 

 

این ای نفس من سرگردانی است. 

 

تو شتابانی به سوی ابدیت اما 

 

این پیکر به کندی به جانب نیستی گام بر می دارد. 

 

تو انتظاری نمی کشی  

 

او نیز شتابی نمی کند. 

 

این ای نفس من درماندگی است. 

 

تو به بلندا پرواز می کنی با جذبه آسمان  

 

اما این تن سقوط می کند با جاذبه زمین 

 

تو دلداریش نمی دهی او نیز تقدیرت نمی کند 

 

تو در دانایی خود بی نیازی 

 

اما این تن در نادانی فقیر 

 

تو مدارا نمی کنی و او اطاعت نمی کند. 

 

این ای نفس من رنج ابدی است. 

 

تو در سکوت شب به دیدار معشوقه ات روانی 

 

و از شیرینی حضورش خشنود 

 

این تن همواره قربانی جگر سوز وصل و هجران است. 

 

رحم کن به من ای نفس من  

 

پایان