گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

بانویی از جنس عشق قسمت نهم

 

 

امّا شوهر به اتاق مادرش رفته بود تا مادر زخمش را درمان کند و چون ونوس از ماجرایی که بر وی گذشته بود آگاه شد و دانست که پسرش پسیشه را برای خود برگزیده است،خشمگینانه او را که دردمند بود رها کرد و خود،که حسادت او را سخت برانگیخته بود،رفت تا آن دختر را بیابد.ونوس تصمیم گرفته بود به پسیشه نشان بدهد ناخشنودی یک الهه چه پیامدی در بر دارد.پسیشه بینوا در این سرگردانی نا امید کننده می کوشید نظر لطف و رحمت خاص خدایان را به سوی خویش جلب کند .او پیوسته به درگاه خدایان عا می کرد، امّا خدایان از ترس اینکه مبادا ونوس به آنان دشمنی و کینه توزی کند، هیچ کمکی نکردند.چون پسیشه دریافت که هیچ روزنه امیدی چه در زمین و چه در آسمان برایش باقی نمانده است. تصمیمی نومیدانه گرفت. تصمیم گرفت یکراست به سوی ونوس برود و خود را به عنوان خدمتکار در اختیار آن الهه بگذارد و سخت بکوشد تا از خشم وی بکاهد.پسیشه در دل گفت:”چه کسی می داند شاید او هم در اتاق مادرش باشد.”بنابراین راه افتاد و رفت تا ونوس را بیابد.از آن طرف ونوس نیز در جست و جوی پسیشه بود.
ادامه دارد ...