روزهایی که بی تو میگذرد ... گرچه با یاد توست ثانیه هاش ... آرزو باز میکشد فریاد ... در کنار تو میگذشت ای کاش ...
|
نسیم ملایم مهربانیت
روح بی تابم را نوازش می دهد
با تو پنهانی ترین عمق وجودم
نورباران می شود
باران رحمت بودنت
ترس از با خود بودن را می شوید
کویر هستی ام را آبیاری می کند
و نغمه عشق را بر لبانم جاری می سازد
چه زیباست با تو بودن چه زیباست زندگی را با تو پرواز کردن
چه زیباست شوق هستی را با تو سر دادن
و چون مرغ خوش آهنگی بر شاخه لرزان حیات آشیان ساختن چه زیباست هستی را از نگاه تو دیدن
و چون نیایش از لبان تو جاری شدن
در موسیقی آب با تو نواختن در چشمه با تو جوشیدن ترس ها را شستن
در پی محو نقش ها و بی رنگی رنگ ها رفتن
و زندگی را چون شعری نو دوباره سرودن
کجایی که ببینی من هنوزم ، دارم تو حسرت چشات میسوزم
روز و شب دنبال یه راه چارم ، که بازم پامو تو قلبت بذارم
همش کلافم و تو فکر اینم ، که هرجوری شده تو رو ببینم
ببینم که بهت بگم ببخشید ، دلم حرف تو رو هیچ وقت نفهمید
یه وقتایی میام کنار خونه ، همون وقتایی که دارم بهونه
یه چند وقته بهونتو میگیرم ، حالم خراب ِ و دارم میمیرم
غریبه ها نتونستن بفهمن ، یه ذره از دل و از حرفهای من
پشیمونی مثل غصه میمونه ، تموم خنده هاتو میسوزونه
پشیمونم ، پشیمونم ، پشیمونم
پشیمونم برات مغرور بودم ، تو بودی و ولی باتو نبودم ، تو بودی و من از تو دور بودم ….
کسی جاتو نمیتونه بگیره ، برای گفتن این حرفا دیره
میدونم که دیگه دوستم نداری ، ولی تو توی قلبم موندگاری
کسی جاتو نمیتونه بگیره ، برای گفتن این حرفا دیره
میدونم دیر ِ و دیگه تمومه ، ولی چی کار کنم که آرزومه
دوباره تو بشی چراغ خونم ، منم پیشت باشم دردت بجونم
میدونم دیر ِ و دیگه تمومه ، ولی چی کار کنم که آرزومه
یه وقتایی میام کنار خونه ، همون وقتایی که دارم بهونه
یه چند وقته بهونتو میگیرم ، حالم خراب ِ و دارم میمیرم
پشیمونم ، پشیمونم ، پشیمونم
پشیمونم برات مغرور بودم ، تو بودی و ولی باتو نبودم ، تو بودی و من از تو دور بودم ….