گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

فریاد آرزو

 

روزهایی که بی تو میگذرد ... گرچه با یاد توست ثانیه هاش ... آرزو باز میکشد فریاد ... در کنار تو میگذشت ای کاش ...

 

باز هم با شاملو

             

  

 به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...

 خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.

 زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.

 آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود ...

 و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

  به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.

 بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...

 فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.

 زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!

خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :

 هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم

قبل از رفتم به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .

هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.

زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .

و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

  امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:  

  رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،

لبخندی به ازای هر اشک ،

دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،

نغمه ای شیرین به ازای هر آه ،

و اجابتی نزدیک برای هر دعا  .

  جمله نهایی :  عیب کار اینجاست که من  '' آنچه هستم ''  را  با   '' آنچه باید باشم ''  اشتباه می کنم ،    خیال میکنم  آنچه  باید  باشم  هستم،   در حالیکه  آنچه  هستم نباید  باشم .   

 زنده یاد احمد شالو

از تو

 

 

  

نسیم ملایم مهربانیت
 

روح بی تابم را نوازش می دهد
 

با تو پنهانی ترین عمق وجودم
 

نورباران می شود
 

باران رحمت بودنت
 

ترس از با خود بودن را می شوید
 

کویر هستی ام را آبیاری می کند
 

و نغمه عشق را بر لبانم جاری می سازد
 

چه زیباست با تو بودن چه زیباست زندگی را با تو پرواز کردن
  

چه زیباست شوق هستی را با تو سر دادن
 

و چون مرغ خوش آهنگی بر شاخه لرزان حیات آشیان ساختن چه زیباست هستی را از نگاه تو دیدن
 

و چون نیایش از لبان تو جاری شدن
 

در موسیقی آب با تو نواختن در چشمه با تو جوشیدن ترس ها را شستن
 

در پی محو نقش ها و بی رنگی رنگ ها رفتن
 

و زندگی را چون شعری نو دوباره سرودن

ترانه های محبوب من ۲۵

 

 

کجایی که ببینی من هنوزم ، دارم تو حسرت چشات میسوزم
روز و شب دنبال یه راه چارم ، که بازم پامو تو قلبت بذارم
همش کلافم و تو فکر اینم ، که هرجوری شده تو رو ببینم
ببینم که بهت بگم ببخشید ، دلم حرف تو رو هیچ وقت نفهمید

یه وقتایی میام کنار خونه ، همون وقتایی که دارم بهونه
یه چند وقته بهونتو میگیرم ، حالم خراب ِ و دارم میمیرم
غریبه ها نتونستن بفهمن ، یه ذره از دل و از حرفهای من
پشیمونی مثل غصه میمونه ، تموم خنده هاتو میسوزونه

پشیمونم ، پشیمونم ، پشیمونم
پشیمونم برات مغرور بودم ، تو بودی و ولی باتو نبودم ، تو بودی و من از تو دور بودم ….

کسی جاتو نمیتونه بگیره ، برای گفتن این حرفا دیره
میدونم که دیگه دوستم نداری ، ولی تو توی قلبم موندگاری

کسی جاتو نمیتونه بگیره ، برای گفتن این حرفا دیره
میدونم دیر ِ و دیگه تمومه ، ولی چی کار کنم که آرزومه

دوباره تو بشی چراغ خونم ، منم پیشت باشم دردت بجونم
میدونم دیر ِ و دیگه تمومه ، ولی چی کار کنم که آرزومه

یه وقتایی میام کنار خونه ، همون وقتایی که دارم بهونه
یه چند وقته بهونتو میگیرم ، حالم خراب ِ و دارم میمیرم

پشیمونم ، پشیمونم ، پشیمونم
پشیمونم برات مغرور بودم ، تو بودی و ولی باتو نبودم ، تو بودی و من از تو دور بودم ….