گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

گنبدهای فیروزه ای

Email : Soofastaei@entc.org.ir

طاقت بیار رفیق

قانون راز می گه وقتی تو چیزی را می خواهی و مداوم به اون فکر می کنی وقتی با ذهنی مثبت برای رسیدن به اون تلاش می کنی آخرش به هدفت می رسی 

 

پائولو کوییلو می گه لحظه رسیدن خیلی مهمه اونجا دقیقا همون جاییه که کائنات روبروت می ایستند و در زمانی که داری به هدفت دست می یابی ازت دورش می کنند اینجاست که غالب افراد از هدفشون دست بر می دارند دقیقا در لحظه آخر  

 

مردم صحرا این موضوع رو خوب بلدند و به اون میگویند: مردن از تشنگی چند قدم مونده به چشمه!

 

پیر ما میگه کائنات از روی بدی این کار رو نمی کنند بلکه می خواند در لحظات آخر تمام اون چیزی رو که در مسیر آموختی آزمایش کنند 

 

اگه می خوای تو زندگی به هدفهات برسی  

 

(( طاقت بیار رفیق ))

عبرت تاریخ : از دادگاه گالیله تا تادادگاه اصلاح طلبان

وقتی گالیله را برای استغفار « کلیسا پسند»!! به محاکمه می بردند ، تمامی پیروان و شاگردانش با دلهره و اضطراب در پشت درب های بسته مدتها به انتظار صف کشیده بودند که استادشان و بزرگشان ، رهبر فکری شان علی رغم فشارهای طاقت فرسای ارشادی! داخل دادگاه سربلند و سرافراز ، با گامهای استوار پای به بیرون نهد و بگوید... زمین هنوز می چرخد. اما دریغ که استاد سرافکنده و پژمرده ، رنجور از فشارهای تحمل کرده ، سر به زیر از ابراز آن چه که خود هرگز به آن ایمان نداشت، آرام و آهسته به خواندن استغفارنامه! برای همه آن چه که بر خلاف عقیده کلسیا تا به امروز گفته بود پرداخت... از شاگردان یکی فریاد زد : « بیچاره ملتی که قهرمانش را از دست بدهد.»

مالنا فیلمی برای تمام فصول

 

درباره فیلم:  

فیلم مالنا محصول سال 2000 است. کارگردان این فیلم جوزپه تورناتوره معروف ایتالیایی (برنده جایزه اسکار برای فیلم سینما پارادیزو) است و بازیگران اصلی این فیلم مونیکا بلوچی و جوزپه سالفارو هستند. این فیلم به بررسی مشکلات زندگی مردم ایتالیا در خلال جنگ جهانی و همچنین به بررسی بحران های دوره نوجوانی یک پسر می پردازد.



نقد فیلم:

فیلم مالنا از زیباترین فیلم هایی است که تا کنون دیده ام. تورناتوره در این فیلم به خوبی به آنچه که در آن تخصص دارد (یعنی نشان دادن زندگی انسان ها) پرداخته. با وجود اینکه در فیلم با دو داستان کاملاً متفاوت روبرو هستیم اما پیوستگی میان حوادث داستان به گونه ای است که به بیننده احساس دوگانگی در داستان دست نمی دهد. مونیکا بلوچی در ایفای شخصیتی که به خاطر فقر به بیراهه کشیده می شود موفق بوده از طرف دیگر جوزپه سالفارو را با آن رویاها و افکار مغشوش داریم که به راحتی می توان ادعا کرد بیشتر نوجوانان ما نیز به مشکل وی (شاید بعلت عدم آموزش مناسب) دچار هستند و به عبارتی می توان گفت این فیلم چیزی مشابه دوران نوجوانی هر فردی است. انیو موریکونه موسیقی متن این فیلم را به گونه ای بسیار زیبا ساخته که صد البته جزو نقاط قوت فیلم محسوب می شود. نکته دیگر که در این فیلم می بینیم نحوه برخورد عموم مردم با یک چالش و مشکل است و آن هم اینکه مردم همواره به فکر پاک کردن صورت مسئله اند و هیچگاه به این فکر نمی کنند که چرا این مشکل پیش آمد یا اینکه چگونه می توان آن را به صورت منطقی حل کرد. و همین مردم می توانند به گونه ای برخورد کنند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و از کنار یک مساله براحتی بگذرند. در فیلم به خوبی تاثیرات فقر و جنگ را بر زندگی مردم را مشاهده می کنیم. در کل تماشای این فیلم را به شما توصیه می کنم چون باعث وسعت دید شما می شود و یک بعدی بودن بپرهیزید.

اوشو سلطان عشق

 عشق ازدیدگاه اوشو

 

هر گاه از غرور آکنده باشی عشق ناپدید می شود

هر گاه عشق بورزی آنگاه بالغ شده ای     

کودک از جنس عشق ساخته شده است     

به هر چه عشق بورزی همان می شوی        

عشق هیچ مرگ نمی شناسد  

زبان قادر به وصف عشق نیست    

چون انسان عشق می ورزد پس خدا هست

شناخت عشق شناخت خدا است   

عشق در نیستی خانه دارد             

همه انسانها عاشق به دنیا می آیند                 

عشق تنها امیدی است که وجود دارد        

به جز عشق همه چیز نابینا است              

عشق بزرگترین هدیه خداوند است              

فقط عشق می تواند انسان را الهی کند          

عشق مطلق است و هراس و تردید نمی شناسد

انسان بدون عشق تاریکی مطلق است

عشق نخستین گام به سوی کبریاست

عشق گلی بسیار ظریف و شکننده است

انسان آنگاه به کمال می رسد که عاشقانه زندگی کند

عشق یک آینه است

زندگی رازی است برای عشق ورزیدن

عشق رقص زندگی است

خدا وعشق هم معنا هستند

هیچ دلیلی برای وجود خداوند به جز عشق نیست

عشق رام نشدنی است

عشق شرط نمی شناسد

زندگی با عشق همان زندگی با خدا است

عشق با بخشیدن رشد میکند

چون انسان عشق می ورزد پس خدا هست.....

نذری هم نذری های قدیم

همه ما ایرانی ها با نذری از انواع مختلف آشنا هستیم : 

 

آش . سمنو . شله زرد . حلوا . پلو .  .... تا پیتزای نذری هم خورده ایم. 

 

ولی تا به حال فکر کردیم که فلسفه اون چیه؟ 

 

امسال هم مثل سالهای پیش شب ولادت امام حسین نذری داشتیم . 

جالب این که پیشرفت ما جهان سومی ها حتی روی مراسم مذهبی مون هم چپگی اثر میزاره ! 

دیگه از چوب و آتیش و دیگ و بوی دود که شبهای آخر روضه ها شیکم آدمو به قار و قور می انداخت و باعث می شد آقا زودتر گریز و به کربلا بزنه خبری نیست . اصلا روضه ها دیگه بو نمی دند ! 

همه چی یک بار مصرف شده مثل خود آدما.  

 خانوم جونم ( مادربزگم) همیشه می گفت : ننه نذری رو باید از سر شمشیر گرفت. 

بنده خدا نیست ببینه حالا برای خوردن چلو مرغ خوشمزه اونم با دوغ بدون گاز اعلا باید به دوست و آشنا التماس کرد. 

 

اینه که میگن : نذری هم نذری های قدیم